مناجات ماه رمضانی با خداوند
در آتش هـوا و هـوس دل سیـاه شد ساعات عمر من همه خرج گناه شد خیلی گناه کردم و خیلی عوض شدم اوقـات خـوبِ زنـدگی من تـبـاه شد خیلی دلت گرفته ازاین توبههای من شرمنـدهام رفـاقـتـمـان نیـمه راه شد خندید بر دورویی من نفـس بیحـیا ذکرم همین که « اشهد ان لا اله» شد اما به لـطـف سـفـرۀ مـاه مبـارکـت این روزها خرابۀ دل رو به راه شد شکر خدا که واشده با روضه، روزهام ذکـرم دم غـروب حـسین، آه آه، شد هم لرزهای به پیکر شمر لعین نشست هم شرمگین ز فاطمه آن قتلگاه شد |